سرو ابرکوه

سرو ابرکوه که به آن سرو زرتشتی هم می گویند یکی از آثار طبیعی ملی ایران است .

این درخت در حاشیه شهر ابرکوه قرار دارد و یکی از پیرترین موجودات زنده روی زمین می باشد .

سرو ابرکوه

اندازه :

قطر تنه آن ۴/۵ متر  و محیط تنه ی این درخت در روی زمین یازده و نیم متر است و بلندای آن بین ۲۵ تا ۲۸ متر می باشد .

 

سرو ابرکوه در کتاب ها و سفرنامه ها :

  •  مارکوپولو در خاطرات سفرش به ایران می‌نویسد: یکی از چند سروی که در ایران دیده‌ام سرو خوش بالای ابرکوه است که همچون آبشاری سبز از آسمان بر روی زمین تفدیده ابرکوه فرو می‌آید و از هر طرف که وارد ابرکوه شوی سرو کهنسال و پرطراوت مانند چراغ دریایی سبزی مارا به بندر دریای کویر و خورشید تابان فرا می‌خواند .

 

  • حمدالله مستوفی «هم در کتاب نزهت القلوب که در سال ۷۴۰هجری قمری تألیف شده‌ است، درباره ی این سرو آورده‌ است:» آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمیر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این، از آنها بلندتر و بزرگتر است. «باورها و اعتقادات مردم درباره ی تاریخ و قدمت» سرو ابرکوه «افسانه‌ها و داستانهایی نقل می‌شود که اغلب سند و مرجع علمی مقبولی ندارند ولی برخی از شواهد تاریخی را می‌توان در نوشته‌های پراکنده جستجو کرد. برخی از تخمین‌ها علمی هستند اما اکثر افسانه‌ها به واقعیت نزدیک نیست. کاشت توسط پسر نوح- برخی مورخان معتقدند نهال این درخت را» یافث «،» پسر نوح نبی «پس از طوفان معروف، در محل فعلی غرس نموده‌است. یا در کتاب عهد عتیق به عنوان یکی از پسران نوح نامیده شده‌است. در میان مردم او به عنوان جوانترین پسر نوح معروف گشته ولی برخی متون او را پسر ارشد نوح می‌دانند. او و همسرش از جمله کسانی بودند که سوار کشتی نوح شدند و نجات یافتند. کاشت توسط اصحاب رس- مردم ابرکوه می‌گویند» سرو ابرکوه «یکی از آن دوازده درختی است که» اصحاب رس «می‌پرستیدند.» اصحاب رس «قومی درختپرست بودند و به دعوت پیامبرشان اعتنایی نکردند تا عذاب الهی شامل بادهای سرخ و شعله‌ور زمین زیر پایشان دامنشان را گرفت. کاشت توسط زرتشت پیامبر- در اسطوره‌های ایرانی» سرو ابرکوه «را با عنوان» درخت زرتشت «یاد کرده‌اند و کاشت این سرو را به» زرتشت «نسبت می‌دهند و معتقدند که زرتشت، وقتی در اسفندماه به ابرکوه رسید، بذر سرو را در این دشت کاشت و به مردم این شهر نوید داد که درختی ماندگار در شهرشان خواهند داشت که تاریخ پادشاهان را از سر می‌گذراند. در کتب چنین آمده‌است:» زرتشت، چون موسم اسپند به ابرکوه رسید، با دست خود بذر سرو بر این دشت فشاند و بر مردمان نوید داد که درختی در آن میان بماند تا ببیند درفش فرزندش بهرام، پادشاه صبح دم رستاخیز را. «

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *